عشق یعنى؛
من تورو میخوام و برام مهم نیست که تو چقدرى.
تــُـو براى من کامِـلى
عشق یعنى تورو میخوام و اهمیتى نمیدم که دیگران روى تـُو چه فکر و نظرى دارن، مهم نیست که به من میگن تو کـَـمى یا زیاد
تو واسه ى من به اندازه ى خودت خوبى
عشق یعنى دیوونه بودن، یعنى هرقدر منو پس میزنى من بازهم 'جدایى' حالیم نمیشه، بازم عینِ بچه ها آغوشِ تورو طلب دارم
عشق یعنى.
یعنى تــُو. یعنى همین تویى که یه روز بى سر و صدا وارد زندگیم شدى و دنیامو مالِ خودت کردى
نمیدونم چى شد، نفهمیدم چطور، فقط میدونم وقتى که صورتتو کشیدى به پوستِ تنم، تمامِ وجودم پُـر از عشقِ تو شد
یا شایدم اینقدر که خوب بودى دلم رو بردى.
حالا خوشحالم.
خوشحالم که تمومِ سختى ها کنارت واسم بى معنیه
خوشحالم که صداى راه رفتنت، آرامشِ این روزامه
خوشحالم که توى تمومِ روزاى خوب و بد کنارم موندى
خوشحالم که بهت اعتماد کردم
خوشحالم که قلبم و به تو هدیه دادم
حالا من خوشحال ترین لیلىِ روى زمینم
و عشق یعنى؛
میتونى از چشمام بخونى، که چقدر صادقانه و بى ریا
دوستت داشتم، دوستت دارم.
درباره این سایت